پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

بارگاه رضوی آمیزه ی تاریخ و هنر

حرم مطهر امام رضا(ع) مهمترین بنای تاریخی و مذهبی ایران و سومین بنا از این نوع پس از بیت‌الله الحرام و حرم مطهر پیامبر اکرم (ص) در جهان اسلام است. خیل مشتاقانی که از گوشه و کنار ایران و جهان به خراسان و مشهدالرضا می‌آیند وسالانه بیش از 17 میلیون روایت شده اند نمی گذارد حتی لحظه ای بتوان به راحتی  در کنار ضریح مطهر امام با او درد دل کرد و برای تبرک به آن دست زد.

روضه منوره که پیکر مقدس حضرت رضا(ع) در آن مدفون است،زیر گنبدی زرین و باشکوه قرار دارد و هسته مرکزی بناهای آستان قدس رضوی به شمار می‌آید.

قدیمیترین بخش حرم همان بقعه مطهر ( بقعه هارونى ) است که ضریح حضرت را احاطه کرده است. این بقعه که اساس آن باید متعلق به اواخر قرن دوم هجرى باشد در طول زمان چندین بار مرمت شده است.براساس قول مورخین اصل بنای داخلی تالار دارالاماره معبد (آتشکده) بوده، که پس از دفن هارون به دستور مأمون تخریب و به سبک معماری خراسان، چهار دیوار ساده با ارتفاعی نسبتا کوتاه که با گنبدی با خیز کم پوشش یافته بود، ساخته شد. در سال‌‌های آغازین به خاک سپاری پیکر پاک امام، حرم مطهر به صورت بنایی ساده با مصالح ویژه آن دوران بنا شده بود و تنها یک در ورودی ساده در پیش روی مبارک داشت. صفه‌‌های اضلاع حرم به جز صفه پیش‌رو، به‌سوی خارج ازبنا بسته بود و بر فراز بقعه، تنها قبه‌ای وجود داشت. بنای حرم در طول تاریخ و به‌تدریج ساخته شد و گسترش یافت. نخستین اقدام برای ساخت مقبره ای باشکوه برای آن حضرت توسط علویان آل بویه صورت گرفت. از آن زمان تاکنون مردان و زنانی بلند همت بسیاری برای گسترش این مجموعه عظیم مذهبی تلاش کرده و نام خود را تا ابد زیر نام حضرت رضا (ع) جاودانه کردند. هر کاشی و سنگی که بر دیوارهای حرم جای گرفته، نشان از عشق و ارادت مردمانی از این سرزمین به مولا و آقایشان حضرت رضا (ع) دارد.تاریخ موجود در کتیبه‌‌های حرم، از دوره سامانیان تا دوره قاجاریه را نشان می‌دهد.

براساس آنچه تاریخ نویسانی چون ابن بابویه نوشته اند نخستین آبادگران حرم رضوی چند تن از بزرگان عهد سامانی بوده اند.بوبکر شهمرد، از پیشکاران نوح بن منصور سامانی، ساختمان بقعه را بازسازی کرد و   محمد بن عبد الرزاق طوسی صاحب شاهنامه منثور و امیر محمدیه تزییناتی در حرم به وجود آوردند. عضد الدوله دیلمی فردی بعدی بود که  در اوایل قرن چهارم قمری تعمیرات و تزیینات گسترده ای  در مرقد منور امام  ایجادکرد. سپس نوبت به  غزنویان رسید. سلطان محمود مرقد علی بن موسی الرضا (ع) را که پدرش سبکتکین تخریب کرده بود از نو ساخت وابوالحسن عراقی معروف به دبیر، اقدام به ساخت مسجد بالاسر در کنار حرم مطهر کرد. نخستین گنبد حرم را شرف الدین ابو طاهر قمی، وزیر سلطان سنجرسلجوقی را بر بالای بنا ساخت و امیر عماد الدوله در اوایل قرن ششم قمری حرم را مرمت کرد.

در دوره خوارزمشاهیان و در اوایل قرن هفتم قمری ازاره حرم مطهر با کاشی‌‌های ممتاز معروف به کاشی سنجری تزیین شد. به‌علاوه در این دوره، اطراف در پیش روی مبارک، در ضلع شمالی رواق دارالحفاظ، با کتیبه‌ای از کاشی چینی مانند ممتاز تزیین شد.

غازان‏خان و سپس سلطان محمد خدابنده پادشاه شیعی مذهب ایلخانی نیز در دوره خود ضمن مرمت خرابی های ایجاد شده در جریان حمله مغول  به بناهای اطراف آن افزودند.بنای کامل گنبد موجود را مربوط به این دوره دانسته‏اند زیرا همانند سایر گنبدهای دوره مغول دو پوششی است و رویه‏اش با الواح مسین با روپوشی از طلا ساخته شده است.

عهد تیموری، دوران پربار و باشکوهی از نظر معماری حرم به‌شمار می‌رود.از آثار مهم این دوره،بنای باشکوه مسجد گوهرشاد در جنوب حرم مطهر و دو رواق تاریخی دارالحفاظ و دارالسیاده است.مدرسه پریزاد، مدرسه دودر و مدرسه سابق بالاسر که متصل به ضلع غربی دارالسیاده بود و اکنون جزء رواق دارالولایه است،هم به این دوره مربوط می‌شود. از آثار دیگر عهد تیموری،ضلع جنوبی صحن انقلاب است که به همت امیرعلیشیر نوایی، وزیر سلطان حسین بایقرا، ساخته شد. دوران صفویه نیز دوران مهمی در تاریخ معماری حرم به شمار می‌رود.طلاکاری گنبد و گلدسته، ساخت اولین ضریح مرقد منور، رواق‌‌های توحیدخانه، گنبد الله وردی‌خان و گنبد حاتم خانی، همه مربوط به این دوره است. شاه طهماسب، شاه عباس و شاه سلیمان صفوی، از جمله شاهانی بودند که در این دوره با اقدام‌های اساسی خود، نامشان را در تاریخ معماری حرم ثبت کردند. مهمترین یادگار دوره افشاریه سقاخانه اسماعیل طلا است که در وسط صحن عتیق یا انقلاب قراردارد. بنای گلدسته ضلع شمالی صحن عتیق، طلاکاری مجدد ایوان امیر علیشیر و گلدسته بالای آن  نیز همه مربوط به این دوره هستند.

دوره قاجاریه هم از نظر معماری، دوران مهمی در تاریخ حرم به شمار می‌رود. بنای صحن آزادی مربوط به این دوره است. در این عهد، ایوان غربی صحن آزادی به طلا آراسته و به ایوان ناصری معروف شد. در همین دوران، کاشی‌کاری و تزیینات صحن آزادی انجام شد. علاوه بر این، درهمین دوره روضه منوره ،رواق‌‌های توحید خانه، دارالحفاظ و دارالسیاره آینه‌کاری شد.

ادامه مطلب ...

نسبت اخوان با نیما

قیاس مهدی اخوان ثالث و نیما همچون ارسطو و افلاطون است؛ آنچنان که افلاطون همچون یک نظریه‌پرداز فلسفی عمل کرد و ارسطو همچون فیلسوفی که یک نظام فکری مدون را ایجاد کرد. اخوان تنها شاگرد نیماست که از استاد خود گامی فراتر گذاشت؛ شعرهای مشهور «زمستان»، «قاصدک»، «لحظه دیدار» و... آفاق سبک نیمایی را درنوردید و فراتر از استاد و نظریه‌پرداز در میان قشر گسترده‌تری از جامعه مطرح گشت. با این حال اخوان همواره خود را شاگرد نیما و سبک نیمایی می‌دانست. این در حالی بود که فخر کلام سبک خراسانی اخوان را یاری کرد تا از سبک نیمایی زبانی گسترده پدید آورد. شعر نیمایی اخوان همچون درختی تناور است که ریشه در فخر و شکوه کلام سبک خراسانی دارد.

احیای «آداب از یاد رفته» فراموش شده است

رضا رضاپور،هنرمند پیشکسوت سینما،تئاتر و تلویزیون استان: احیای «آداب از یاد رفته» فراموش شده است.  

الو... بله... تلیفون خانه استا رضا، بفرماین...
چند وقتی است که رضا رضاپور، یکه تاز لهجه مشهدی، در برنامه شب چراغ که ازشبکه استانی خراسان در حال پخش است،میهمان خانه‌های شماست. همه ما، او را با گویش مشهدی           می شناسیم. او کسی است که بر خلاف بقیه همکارانش که سالها پیش برای رشد و ترقی بیشتر عازم پایتخت شدند، ماند و نگذاشت هنر نمایش و بازیگری در سینما و رادیو و تلویزیون مشهد و استان فراموش شود.
در کارنامه هنری او، بازی در فیلمهای کوی خاوران، میهمان توس، سایه ای برای همه، گریز از شهر، شبی که صبح نشد، گل مراد و تعداد زیادی نمایش رادیویی به عنوان نویسنده، بازیگر و کارگردان به چشم می خورد. به بهانه پخش مسابقه «تلیفون خانه اوستا رضا» با او گفتگویی انجام داده ایم که در پی می آید.
* ابتدا از خودتان بگویید و اینکه کار را چطور و از کجا آغاز کردید؟
** سال 1322 متولد شدم. کودکی من در محله دریادل گذشت. در دبستان غفاری، دبیرستان حاج تقی آقابزرگ و سپس دبیرستان فیوضات که اکنون شده مدرسه راهنمایی حکیم نظامی درس خواندم.
دیپلم و فوق دیپلم را در رشته علوم انسانی گرفتم و سال 1342 وارد سپاه دانش شدم و چند سال در روستاهای تربت حیدریه معلمی کردم. الان هم بازنشسته آموزش و پرورش هستم.
علاقه من به نمایش باعث شد که رشته تحصیلی ام را به این دلیل که دبیرستان آقابزرگ سالن نمایش داشت، تغییر دهم و از مدرسه فیوضات بروم. سپس رادیو به زندگی من آمد و هر روز پس از مدرسه راهی رادیو در چهارراه لشکر می شدم. در زمان معلمی هم دو روز در هفته به رادیو می آمدم.
حدود 50 سال پیش زمانی که دانش آموز دبیرستان بودم، یادم می آید در مدرسه مان مراسمی در حال اجرا بود و من آنجا قطعه ای ادبی را با لحن خاصی اجرا کردم، اتفاقاً یکی از نویسندگان و شاعران آن دوره که در گروه نمایش رادیو مشهد فعالیت می کند، در آنجا بود و از اجرای من خوشش آمد و از من برای حضور در نمایشهای رادیویی دعوت به همکاری کرد و چون همیشه برنامه های رادیو بویژه نمایشها را دنبال می کردم، با نوشتن بیگانه نبودم و گاهی برای خودم چیزهایی می نوشتم، بیشتر بازیگران و مجریان از جمله مرحوم فریدون صلاحی و استاد میرخدیوی را هم می شناختم. بنابراین متنی نمایشی را برای این دوستان آماده و اجرا کردم که مورد تشویق آنان قرار گرفتم. همین نمایش آغاز همکاری من با رادیو شد.
* اولین حقوقی که از رادیو دریافت کردید، چقدر بود؟
** از سال 1337 که دانش آموز بودم و کار در رادیو را شروع کردم تا 10 سال به صورت افتخاری و بدون هیچ دستمزدی کار کردم تا اینکه زمان رفتن به خدمت سربازی رسید. به همین دلیل مبلغ 300 تومان که آن زمان پول زیادی بود، به پاس سالها خدمت در رادیو به من دادند که با آن تمام ملزومات و هزینه های دوران سربازی را تأمین کردم.
* در کدام فیلم مورد توجه مردم قرار گرفتید؟
** کاری با عنوان «گل مراد» که از اولین و مهمترین تولیدات تلویزیونی مرکز خراسان بود و توسط استاد میرخدیوی تهیه شد، من آنجا نقش گل مراد را بازی کردم. بیان دیالوگها به گویش محلی باعث شد که این فیلم در سراسر استان بتواند مخاطبان زیادی را جذب و با خود همراه کند، به طوری که ما تا چند سال هر زمان به مناطق مختلف استان بویژه جنوب خراسان سفر می کردیم، ما را با همان عنوان گل مراد صدا می زدند.
* و حتماً استقبال مردم از گل مراد بود که توجه و تأکید شما روی لهجه مشهدی و خراسانی در کارهای بعدی تان را تقویت و ملموس تر کرد؟
** یکی از دلایل اصلی اش همین است. البته من از همان دوران کودکی هم نمایش را با لهجه اجرا می کردم که مخاطبان زیادی داشت. در واقع من لهجه را هویت هر منطقه می دانم و معتقدم اگر لهجه از بین برود، فرهنگ، سنت و باورهای بومی هم دوامی نخواهد یافت.
* آیا رادیو توانست به شما در این راه یعنی احیای فرهنگ و گویش محلی کمک کند؟
** رادیو به طور کلی قدرتمندترین وسیله در تعمیق و بارورسازی افکار و اندیشه هاست و من در این مدت تأثیر عمیق آن را حس کردم. بنابراین همیشه سعی کرده ام از این ابزار برای انتشار و ابراز فرهنگ غنی سرزمین خراسان بهره گیرم؛ چون کمتر به این بعد رسانه؛ یعنی احیای آداب از یاد رفته توجه شده است.
* برخورد مردم با شما در سطح جامعه چطور است؟
** من بیشتر با وسایل عمومی رفت و آمد می کنم. به همین دلیل بسیاری از اوقات در بین مردم هستم، بعضی ها هم تعجب می کنند. بیشتر نزدیک آن قسمتهایی می شوم که مردم در حال گفتگو و اختلاط کردن هستند. من از خود آنها یاد می گیرم و در برنامه ها از آن استفاده می کنم. در هر مسیری که باشم من را سوار می کنند و می رسانند.
* آیا تاکنون به جمع آوری و مکتوب کردن کارهایتان به صورت مجموعه گویش مشهدی یا خراسانی فکر کرده اید؟
** خیلی تلاش کرده ام که از کل کارها، مجموعه ای مکتوب و کاربردی تهیه کنم و آن را در اختیار علاقه مندان قرار دهم، اما چون این کار به سرمایه نیاز دارد، هنوز موفق به آن نشده ام. البته به چند ارگان دولتی و غیردولتی برای حمایت مالی آن مراجعه کردم و مدتی پیگیر بودم و همیشه تأکید می کردم که این مجموعه تفاوتها و برجستگی های زیادی نسبت به بقیه کارها خواهد داشت که اتفاقاً آنها خیلی هم خوششان می آمد، اما در نهایت می گفتند برای این کارها نمی توانیم پول خرج کنیم! خب آنها با این پاسخ، من را ناامید کردند و متأسفانه هنوز که هنوز است یک فرهنگ لغت مدون و منسجم از گویش اصیل مشهدی به عنوان سند هویت این خطه در دست نیست.
* آیا زحمات شما در مورد این گویش نمود بیرونی هم داشته است؟
** البته ما تلاش خودمان را می کنیم که این گویش را زنده نگه داریم و در حال حاضر فقط از طریق صدا و سیما این تلاش صورت می گیرد و مطبوعات استان انگار این موضوع را از یاد برده اند. اما در مورد پاسخ شما باید بگویم که مشهد شهر 72 ملت است و مهاجران و زائران زیادی همواره در آمد و شد به این شهر هستند، به همین دلیل گویش مشهدی دستخوش تغییرات زیادی شده است، هر چند غیربومی ها در اولین برخورد می توانند مشهدی بودن طرف را از نوع گفتارش تشخیص دهند، اما متأسفانه مشهدی ها یا بهتر بگویم خراسانی ها چندان موافق صحبت کردن به گویش خود نیستند و این یک اپیدمی است که گویش محلی در کل کشور یکی پس از دیگری در حال از بین رفتن است.
نسل قدیمی تر مشهد حرف ما را خوب می فهمند و بیشتر مخاطبان ما همان ها هستند، اما جوان تر ها خجالت می کشند مشهدی صحبت کنند. آنها فقط گاهی در بین دوستان خود از برخی کلمات و لغات محلی که بزم شان را گرم تر کند استفاده می کنند و گرنه به صورت کاربردی، علاقه و اتکای چندانی به آن ندارند. ما می خواهیم در برنامه ها خجالت این افراد را بریزیم و با بیان صحیح گویش، اهمیت، تفاوت و ویژگی های فرهنگ و لهجه این دیار را نشان دهیم. طی مدتی که این برنامه پخش می شود خراسانی های زیادی از دیگر استان ها با ما تماس گرفتند و تشکر کردند.
* اگر شما می توانستید و این امکان را داشتید برای لهجه مشهدی چکار می کردید؟
** آموزشگاه زبان مشهدی تأسیس می کردم. همچنان که آموزشگاه زبانهای انگلیسی، آلمانی و... به صورت قارچ گونه در حال رشد هستند، اگر مراکزی جهت آموزش گویش محلی ایجاد شود هم یک نوآوری است و هم در مقابل فرهنگ مهاجم و مدرن که مانند سیل همه چیز را می بلعد به احیای آن کمک شایانی خواهد کرد.
پیشنهاد دیگر این است که مثل استانهای آذری که در مدارس و دانشگاه های آنجا برخی دروس به آذری تدریس می شود، در اینجا هم این کار را امتحان کنیم. البته یک انتقاد و اشکال به برخی خانواده ها وارد است. اینکه اگر فرزندان به شکل مشهدی یا خراسانی صحبت کنند، آنها را مورد سرزنش قرار می دهند. آنها معتقدند، هر چه بیشتر تهرانی و کتابی حرف بزنند باعث فخر آنهاست، در صورتی که این یک نوع هویت گریزی و بیگانگی است.
* از تلیفون خانه اوستا رضا بگویید.
** مدتها بود که جای خالی چنین آیتمی در برنامه های سیمای استانی احساس می شد، البته در رادیو خراسان سالهاست که این قبیل برنامه ها اجرا می شود، ولی به هر حال، برد رسانه ای تلویزیون بیشتر است و در تمام خانه ها وجود دارد. مردم دوست دارند که برنامه های شبکه استانی شان رنگ و بوی بومی داشته باشد.
این را همیشه به من یادآوری می کنند تا اینکه دوستان ما، در برنامه شب چراغ این درخواست را اجابت کردند که یک بخش کوچک در این جنگ به صورت مسابقه خراسان شناسی تهیه گردد. دوستان، هم ما را می شناختند و هم سبک اجرا و گویش من را، به همین خاطر کار به من سپرده شد، جالب اینکه طبق آمار این قسمت مخاطبان و طرفداران زیادی حتی در استانهای دیگر پیدا کرده است.
* گمان می کنم دهه 50 یا 60 شما فعالیت بیشتری داشتید و در بین بقیه همکاران شاخص تر بودید، اما دوستان زیادی همان موقع ترک موطن کردند و برای ادامه فعالیت مقیم پایتخت شدند، شما چرا نرفتید؟
** صداقتش چند بار برای کارهای رادیویی و چند پروژه سینمایی از من دعوت شد تا به تهران بروم، ولی آن صداقت و صمیمیتی که اینجا هست، من در تهران ندیدم.
البته تهران به لحاظ امکانات و دیده شدن مزیت زیادی دارد. دوستان ما هم تمایل داشتند که در سطح ملی رشد کنند و دیده شوند همچنان که اکنون بسیاری از دست اندرکاران سینما و تلویزیون کشور متعلق به این خطه می باشند. اما من چون از ابتدا عشقم و کارم در مسیر اعتلای فرهنگ و سنتهای موطنم بود ماندم؛ چون معتقد بودم و هستم که اگر همه بروند چه کسی خواهد ماند.
من این مهاجرتها را شایسته نمی دانم، چون در این صورت کمتر کسی به طرح نیازها و موضوعات بومی توجه خواهد کرد؛ مثلاً گویش مشهدی در مقابل زبان معیار که تهرانی است قدرت مقاومت چندانی نخواهد داشت. متأسفانه بیشتر مردم دوست دارند که به زبان معیار یا همان تهرانی نزدیک شوند که این از نظر من هویت گریزی و امری ناپسند است. شبکه های استانی هم هر چند با هدف توجه به فرهنگ بومی تأسیس شدند، اما آنها هم بیشتر برنامه های شان تأمینی است و یا به همان سبک معیار تولید می شوند. رنجی که می بریم همین است که آنها رفتند و کمتر به این موضوعات توجه شد.
* با این همه گرفتاری، آیا وقت مطالعه هم پیدا می کنید؟
** هر شب اگر مطالعه نکنم، خوابم نمی برد. شب وقتی از سر کار برمی گردم، شام را در کنار خانواده می خورم و کمی با هم گپ می زنیم. سپس تا حدود ساعت یک شب بیدارم و مطالعه می کنم. بیشتر فرهنگهای لغت را می خوانم؛ چون معتقدم که هنوز لغات و حرفهای زیادی برای یاد گرفتن وجود دارد. سعی می کنم آنها را به گویش خراسانی برگردانم و در برنامه ها اجرا کنم. روزنامه هم هر روز به خانه ما می آید و مطالعه می کنم.
بن مایه

توس فشرده‌ای از هویت فرهنگی ایران است

مدیر قطب علمی فردوسی شناسی دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد گفت: توس فشرده‌ای از هویت فرهنگی ایران در دوره اسلامی است.به گزارش سنابادنیوز دکتر جعفر یاحقی با بیان اینکه فرهنگ ایرانی وام دار توس دیروز است اظهار داشت: مرکزیت زبان فارسی و وجوددکتر یاحقی فردوسی هویت اصلی فرهنگ مشهد را از دیروز تا امروز رقم زده است و توس فشرده‌ای از هویت فرهنگی ایران در دوره اسلامی است. عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص هویت فرهنگی شهر مشهد ابراز داشت: مشهد دارای دو چهره است، چهره مذهبی که متاثر از حضور مبارک حضرت رضا(ع) در این منطقه است و چهره فرهنگی که ریشه آن به توس باستان باز می‌گردد. وی افزود: این دو چهره شهر مشهد هویتی مستقل از هم دارند و نبایستی یکی را بر دیگری برتری داد. این استاد دانشگاه در خصوص هویت مستقل فرهنگی مشهد بیان داشت: هویت‌های فرهنگی و مذهبی شهر مشهد تناقضی باهم ندارند و ما به عنوان متولیان فرهنگی باید روی بعد فرهنگی شهر تاکید کنیم که فردوسی اولین شاعر شیعه است.وی ابراز داشت: مشهد منهای توس یک روستاست، شهر شهریت اش را مدیون فرهنگ است و مشهد بدون توس تبدیل به روستایی بزرگ خواهد شد. یاحقی در خصوص اهداف تاسیس فرهنگسرای فردوسی گفت : این فرهنگسرا از ۲ سال پیش برای مطالعات خاص فردوسی برپاشده است که ما در آن مشغول به کار هستیم و آرزوها و برنامه های کوتاه مدت و بلند مدتی برای این کار داریم که امیدواریم برخی از آنها محقق شود. وی افزود: یکی از آن برنامه ها تشکیل مرکز اسناد و مطالعات مربوط به فردوسی است که حاوی همه اطلاعات مربوط به فردوسی باشد اعم از نسخه های خطی، عکس ها و امکانات نرم افزاری، کتاب های چاپ شده، تحقیقات و مقالاتی که در مورد فردوسی وجود دارد و کتاب های حماسی دیگر برای در اختیار قرار دادن فردوسی پژوهان. این استاد دانشگاه تصریح کرد: برنامه دیگر ایجاد موزه خاص فردوسی است، که حاوی اسناد و مدارک روزگار فردوسی و شهرباستانی طوس که بستر خاستگاه شاهنامه است باشد. رئیس فرهنگسرای فردوسی خاطرنشان کرد: فصلنامه ای به نام پاد (پاد نام روستای زادگاه فردوسی است) چاپ می کنیم. به وسیله آن تازه ترین تحقیقات در مورد شاهنامه را منتشر می کنیم که علاقه مندان را به خود جلب می کند. یاحقی در خصوص برنامه های مردمی فرهنگسرای فردوسی افزود: از تمامی محققان، ناشران و مؤلفان کتب مربوط به فردوسی دعوت می کنیم نسخه ای از کتاب شان را برای ما بفرستند و ما رویکردی خبری در مورد آنها خواهیم داشت و آنها را در هر فصل معرفی می کنیم.ما در راستای بزرگداشت فردوسی اهتمام ویژه ای داشته و داریم. پیش از تدوین فرهنگسرا در سال ۷۷ با استدلال هایی که کردیم روز ۲۵ اردیبهشت را روز فردوسی نامیدند و در تقویم ها به ثبت رسید. وی گفت: سالانه همایش های به نسبت بزرگی در مشهد برگزار می کردیم و تمامی شخصیت های شاهنامه شناسی را از سراسر دنیا دعوت می کردیم از آمریکا، هند، روسیه، اروپا و تاجیکستان و سراسر ایران البته تعدادشان زیاد نبود، اما از نظر کیفی بسیار مهم بودند.

باشگاه فردوسی

باشگاه فردوسی که به کوشش فرهنگسرای اندیشه و بنیاد فردوسی کار خود را از دوشنبه 23 آذر آغاز کرده است،برگزار می‌کند:

پاتوق شاهنامه‌خوانی هر دوشنبه در باشگاه فردوسی فرهنگسرای اندیشه برپا می‌شود و با راه‌اندازی کانونهای آموزشی این باشگاه کارگاه‌های گوناگون فرهنگی و هنری با موضوع شاهنامه برای همه‌ی گروه‌ها برگزار خواهد شد.

 

یاسر موحدفرد دبیر کل بنیاد فردوسی با اعلام این خبر در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: به کوشش باشگاه فردوسی فرهنگسرای اندیشه و با همکاری بنیاد فردوسی به مناسبت هزاره پایان سرایش شاهنامه هر هفته دوشنبه‌ها از ساعت 16 در تالار اجتماعات فرهنگسرای اندیشه پاتوق شاهنامه خوانی  برپا می‌شود. 

وی ادامه داد:  با توجه به اینکه نخستین نشست درس گفتارهای شاهنامه پژوهی در آیین گشایش باشگاه فردوسی در تاریخ 23 آذرماه برپاشد دومین نشست پاتوق شاهنامه‌خوانی دوشنبه این هفته با حضور دکتر سیدعبدالمجید شریف‌زاده رئیس گروه هنرهای سنتی فرهنگستان هنر با موضوع بررسی نگاره‌های نقاشی سبک دوره قاجار و نزدیکی آن با نقاشی سبک قهوه‌خانه‌ای با بهره‌گیری از داستانهای شاهنامه و فرهنگ عاشورایی برگزار می‌شود. 

دبیر کل بنیاد فردوسی توضیح داد: همچنین در این نشست نسخه‌های خطی شاهنامه مربوط به دوره قاجار رونمایی خواهد شد. از دیگر برنامه‌های این نشست نقالی و شاهنامه‌خوانی توسط مرجان صادقی نائینی از هنرمندان تئاتر کشور خواهد بود که وی عضو بنیاد فردوسی نیز هست. 

موحدفرد با اشاره به اینکه ورود عموم به این پاتوق آزاد است بیان کرد: از دیگر برنامه‌های باشگاه فردوسی فرهنگسرای اندیشه عضوگیری از هنرمندان و علاقمندان تهرانی برای برپایی دوره‌های آموزشی هنرهای مرتبط با شاهنامه به ویژه هنرهای نمایشی با اولویت نقالی و شاهنامه‌خوانی و هنرهای نمایشی ایرانی خواهد بود. 

وی تاکید کرد: از دیگر کانونهای آموزشی باشگاه فردوسی کانون نقاشی با محوریت نقاشی سبک قهوه‌خانه‌ای و مینیاتور و کانون موسیقی برای تولید آثار موسیقایی مرتبط با اشعار شاهنامه خواهد بود. 

این مدیر فرهنگی در پایان گفت: به زودی کانون هنرهای سنتی و صنایع دستی برای تولید آثار فاخر فرهنگی هنری برگرفته از اشعار شاهنامه زیرنظر استادان مجرب و هنرمند عضو بنیاد فردوسی افتتاح خواهد شد که در این کانونها امکان حضور علاقمندان در همه گروههای سنی وجود دارد. همچنین برای هنرمندان و دانش‌آموختگان رشته‌های هنر نیز دوره‌های تخصصی خواهیم داشت.