پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پـــــــور تــــــوس

سال ۱۳۸۸،سال فردوسی بزرگ

پیشروی فرهنگ ایران در ژاپن

پروفسور ئه‌ایچی ایموتو - ترجمه قدرت‌الله ذاکری

اشاره: ژاپن کشوری است در اقیانوس آرام که کاملاً در آب محصور شده و تنها از طریق مرز آبی با چین، کره و روسیه همسایه ‌است. با این وصف فرهنگ ایران از اواخر دورۀ ساسانی و با عبور گروهی از پناهندگان ایرانی از چین، به ژاپن راه یافت. این ماجرا و پیامدهایش موضوع شایان توجهی است که پروفسور ایموتو (1930ـ ۲۰۱۴) تا اندازه‌ای در کتاب «آسوکا و پارس» (پیشروی فرهنگ ایران به شرق) به آن پرداخته است. وی استاد بخش زبان فارسی و ایران‌شناسی دانشگاه اوساکا بود و سالها در ایران زیست و کتابها و مقالات متعددی در این باره نوشت؛ از جمله: ایران و ژاپن باستان، آسوکا و پارس، پیشروی فرهنگ ایران به شرق.

ترجمه کتاب اخیر در دومین جشنواره بین‌المللی فارابی به عنوان اثر برگزیده مطرح شد و به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت. متن حاضر تلخیصی بسیار فشرده از فصل نخست کتاب است که امیدواریم زمینه‌ساز توجه علاقه‌مندان به این موضوع و مطالعه متن اصلی شود.

***

ورود فرهنگ ایران به ژاپن، در اواخر دوره ساسانی (226 تا 651م) و با گذر از چین دورة سوئی (581 ـ 619) و تانگ (618 ـ 907) برای اولین بار به منطقه آسوکا1 صورت گرفت. حاملان این فرهنگ، چینی‌ها و ایرانیها بودند. ایرانیها پناهندگان زیادی بودند که به واسطه مخاطرات سیاسی دورة ساسانی از وطن خود گریختند و به سوی شرق تعقیب شدند تا سرانجام به چَنگ‌آن2 رسیدند. یک عده از پناهندگان بندر کیوآنژو3 در فوُجان4 را برگزیدند. برخی از پناهندگان هم به سمت غرب گریختند که در اختیار امپراتوری روم شرقی بود؛ اما در آن اواخر لشکریان عرب به سوریه یورش برده و راه را بسته بودند؛ در نتیجه پناهندگان کالای بازارهای خرید و فروش برده شدند.

چنگ‌آن و کیوآنژو از زمان اوج سلسلة ساسانی، با ایران مبادلات فرهنگی داشتند و پرستشگاههای زردشتی، مسیحی، بودایی و آیین‌ مانی در این شهرها با هم رقابت می‌کردند. ایرانیان زردشتی که در زمان اوج حکومت ساسانی به چنگ‌آن نقل مکان کردند، معتقد به زمان بیکرانه بودند. اعتقاد به «زَروان اَکرَن» در زمان بعد ضعیف شد؛ اما زروانیان به منجی جاوید باور پیدا کردند. در میان پناهندگان ایرانی، زیاد بودند کسانی که توانایی مالی و هوش سرشار داشتند و جذب در جامعة مشترک ایرانیانی شدند که قبلاً آمده بودند؛ اما ایرانیها محدود به پیروان زردشت نبودند. در میان آنها عده‌ای بودایی هم بودند.

در ختن که جزئی از ناحیه خودمختار اویغور در ایالت خین جیانگ5 ـ ترکستان شرقی ـ چین است، منابع بودایی ترجمه‌شده به زبان ختنی (از زبانهای ایرانی میانه) باقی مانده است. در میان پیروان فرقة نستوری هم که قرن پنجم در سوریه پدید آمد، عده زیادی ایرانی بودند. در میان اسامی نستوریان چنگ‌آن و کتابهای دینی آنها واژگانی که ریشه در زبان ایرانی دارند، دیده می‌شود. دورة آسوکا6 که سه امپراتور یعنی سوئیکو (554 ـ 628)، سایمه (594 ـ 661) و تنمو در آن حکومت کردند، همزمان با چنین دورانی است.

از زمان انتقال پایتخت به هه‌جوکیو توسط امپراتور گنمه (سال710) تا انتقال پایتخت به ناگائوکاکیو به وسیله امپراتور کانمو (سال784) در دورة نارا7 آثار هنری ایران به میزان زیادی به ژاپن وارد شدند. دورة نارا زمانی است که ایران دورة ساسانی فروپاشید و زبان فارسی جدید که با حروف عربی نوشته می‌شد و در آن لغات عربی زیادی وارد شده بود، جایگزین فارسی میانه شد. اعراب فاتح ابتدا در دمشق حکومت امویان (661 ـ 749) را تأسیس کردند؛ اما بعداً عباسیان (749ـ 1258) در بغداد جایگزین آنها شد. تا حدود سیصد سال دربارة وضعیت سرزمین اصلی ایران تا مناطق غربی چین چند زیادی نمی‌دانیم.

با توجه به متون عبری متعلق به قرن دهم که در ترکستان شرقی کشف شده است، نگارش فارسی جدید به حروف فارسی میانه و نیز حروف عبری و آرامی نبود، بلکه باید به حروف عربی بود. در دورة نارا هم ایرانیانی به ژاپن آمدند. هرچند در وطن اینها زبان فارسی میانه با اخذ لغات عربی به زبان فارسی جدید تغییر کرده بود، اما زبانی که آنان صحبت می‌کردند، فارسی پیراسته از واژگان عربی بود. ایرانیانی که در دورة نارا به ژاپن آمدند، کسانی از سرزمین اصلی ایران نبودند، بلکه نسل دوم و سوم ایرانیانی بودند که در شهرهایی چون چنگ‌آن پرورش یافته بودند. در مورد کسانی نیز که با کشتی به سواحل ژاپن رسیدند، همین را می‌توان گفت. اگر تلفظ کانجی8 نام ایرانیها و مظاهر فرهنگ ایران را مجدداًً به فارسی برگردانیم، این فارسی ویژگیهای اواخر زبان فارسی میانه را دارد.

 

تأثیر فرهنگ ایران بر ژاپن باستان

محققان زیادی تأثیرگذاری فرهنگ ایران بر ژاپن باستان را از اواخر دورة ساسانی تا اوایل دوره اسلامی تأیید می‌کنند. با این همه، تأثیر فرهنگ ایران از دورة هخامنشی (550 تا 330 ق.م) هم دیده می‌شود. اسکندر مقدونی (356 ـ 323 ق.م) که سلسلة هخامنشی را از میان برد، پیشروی به شرق یونانی‌گرایی را آغاز کرد. در داخل فرهنگی که به واسطة فتوحات شرقی اسکندر پدیدار شد، علاوه بر فرهنگ مقدونی‌ـ یونانی، بقایای فرهنگ مصر،‌ آشور و بابل هم دیده می‌شود.

منتقل‌کنندگان فرهنگ یونانی‌گرایی به شرق، ایرانیها بودند. قبل از هخامنشیان، فرهنگهای مختلف مانند مصر، آسیای صغیر، شام (شامل فلسطین، لبنان و سوریه و اردن امروزی) و بین‌النهرین مبادله فرهنگی شرق و غرب داشتند. منتقل‌کنندگان آنها مشخص نیست؛ اما همانند موج منتقل می‌شدند. شیراکاوا شیزوکا9 در کتاب «افسانه‌های چین» می‌گوید که سلسلة کین10 که بر سه‌جو حکومت کرد و سلسلة شین11 که با مناطق شمالی ارتباط داشت، اولین پذیرندگان دانش مناطق غربی بودند. با استناد به گفته‌های شیراکاوا، خاستگاه طالع‌بینی و ستاره‌شناسی (مثل تقسیم مسیر گردش ستارة برجیس به دوازده قسمت و نامگذاری آن با نام حیوانات و یا تقسیم‌بندی این مسیر به 28 قسمت)، بابل است که اینها قبل از ورود به چین، تغییرات زیادی پیدا کردند. تمام این دانشها بعد از فتوحات شرقی اسکندر به چین وارد شدند.

این فرهنگها در راههای واحه‌ای بین غرب آسیا و چین جابجا می‌شدند. در قسمت‌های شمالی راههای استپی وجود داشت که احتمالاً نسبت به راههای واحه‌ای قدمت بیشتری داشتند و سکاها که قومی ایرانی در مناطق شمالی بودند، نقش جابجاکننده را در آنها برعهده داشتند. سکاها با اسب جابجا می‌شدند، پس موارد اختلاف آنها با فرهنگی که در راههای واحه‌ای جابجا می‌شد، بسیار زیاد بود. فرهنگی که به وسیلة سکاها منتقل شد، در ابتدا فرهنگ ایرانی مناطق شمالی بود و بعداً به فرهنگ ایرانیی مبدل شد که به تبادل با فرهنگ یونانی ـ‌ رومی اروپای شرقی پرداخته بود و در‌آن تفاوتهایی با فرهنگ ایرانی که به چنگ‌آن وارد شد، دیده می‌شود.

بعد از اسکندر، امپراتوری او رو به افول نهاد و سلوکیان روی کار ‌آمدند و با تضعیف سلوکیان، ارشاک (اشک) که از چادرنشینان ایرانی بود، سلسلة اشکانیان را بنا نهاد (247ق.م تا 225م) و زبان پارتی در کنار فارسی، زبان رایج جادة ابریشم شد. قلمرو اشکانیان از سند تا بین‌النهرین بود و شهرهای پراکنده از مناطق غربی چین تا جنوب غربی آسیا را در بر می‌گرفت.

کشور «آن‌شی‌کائو»12 که در «کتاب ‌هان» آمده، برگرفته از تلفظ ارشاک، بنیانگذار کشور پارت است. تلفظ حرف r در مناطق غربی با تلفظ چینی n مشترک بود. پس بانتائو13 که آنسوکو ارشاک آن را متحد کرد، پارت (ایران اشکانی) است. پارت در زبان پارسی باستان «پَرثَوه» ثبت شده است. پارت در «کتاب هان» پوک‌تائو14و باتائو15 ثبت شده است. پارت در زبان پهلوی شمالی با پارس در زبان پهلوی جنوبی یک لغت هستند که در زبان یونانی و لاتین «پرشیا» نوشته شده است.

 

پی‌نوشتها:

1 ـ Asuka آسوکا نام منطقه‌ای در جنوب دشت محصور، در میان کوههای «نارا»ست. در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم،‌ امپراتور سوئیکو پایتخت خود را در این منطقه قرار داد.

Chang-an چون در قدیم پایتخت چین بود، به نام پایتخت غربی هم شناخته می‌شود.

3 ـ Quanzhou بندرگاهی در ایالت فوجان که از دورة تانگ تا دورة یوآن مرکز تجارت دریای جنوب بود.

4 ـ Fujan نام ایالتی در جنوب شرقی چین، در کنار کانال تایوان.

5 ـ Xinjiang در زبان فارسی بیشتر سین‌کیانگ نوشته شده است.

6 ـ در تاریخ هنر و به هنگام تقسیم‌بندی دوره‌ها، به دوره‌ای گفته می‌شود که با محوریت حکومت ملکه سوئیکو از هنگام ورود دین بودایی تا انتقال پایتخت به هه‌جو (نارای فعلی) به طول انجامید. از دید فرهنگی و سیاسی هم به دوره‌ای گفته می‌شود که از اواخر قرن ششم تا اوایل قرن هفتم به طول انجامید.

7 ـ Narajidai: فاصلة بین سالهای710 تا 784 را که مرکز حکومت در نارا بود، چنین می‌نامند.

8 ـ Kanji: حروف چینی؛ همان‌طور که از نامش پیداست، حروفی است که در چین پدیدآمد و بعدها کره‌ای‌ها و ژاپنی‌ها از آن اقتباس کردند.

9. Shirakawa Shizuka: چین‌شناس ژاپنی (1910 ـ 2006).

10. Qin: سلسله‌ای از شاهان چین که از سال 778 تا 206ق.م بر مناطقی از چین حکمفرمایی کردند و از سال 221 تا 206ق.م قبایل چین را متحد کردند.

11. Shin: نام کشور چین برگرفته از نام این قوم و سلسله است. آنها از 1106 تا 376ق.م بر بخشهایی از چین حکومت کردند.

12. An Shih-kao

13. Bantau

14. Pokutau

15. Battau

روزنامه اطلاعات


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد