مدیر بنیاد فرهنگی جمشید جاماسیان با بیان این مطلب به خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، گفت: همایش «رستم دستان» با حضور شاهنامهپژوهانی نظیر بابک سلامتی، دکتر علیقلی محمودی بختیاری، ایرج افشار سیستانی و... برگزار میشود.
نخستیندخت فرهادی خاطرنشان کرد: این همایش با جشنخوانی موبد مهربان فیروزگری آغاز میشود و علاوه بر ارایه نوشتار و سخنرانی شاهنامهپژوهان، یک برنامه ویژه نیز دارد و آن اجرای رقص شمشیر توسط هنرمندان زابلی است.
نقالی بانو ایران گرد؛ شاهنامهخوان ایرانی نیز از برنامههای همایش «رستم دستان» بهشمار میرود.
به گفته فرهادی، یکی از برنامههایی که قرار است در این همایش انجام شود، ارایه نوشتارهایی درباره رستم دستان، ایران دوستی و کارهایی است که این پهلوان اسطورهای برای پاسداری از ایران انجام داده است.
همایش بزرگداشت «رستم دستان» عصر روز 28 شهریور ماه در مجتمع فرهنگی دینی مارکار تهران پارس برگزار میشود.
مدتها است که با موسیقی شمال خراسان کار روایت شاهنامه را به پایان رسانده ام و انتظار داشتم حداقل به مناسبت هزارمین سال خلق اثر سترگ فردوسی، مسئولان نیز حرکتی برای ضبط و ارائه روایت موسیقایی آن به مردم ایران انجام دهند | |
محمد یگانه از دوتار نوازان پیشکسوت خراسان با بیان این مطلب به خبرنگار مهر گفت : حاصل 10 سال کار موسیقایی من بر روی شاهنامه مجموعه ایست که در آن توانسته ام تمام این اثر را همراه با مقام های موسیقی شمال خراسان تصنیف کنم. چنین کاری برای اولین بار است که انجام شده و خوشبختانه در اجراهایی که در شهرستان های مختلف داشته ام مردم به خصوص جوان ها به خوبی با آن ارتباط بر قرار کرده اند. این دوتار نواز در ادامه افزود: موسیقی مقامی خراسان از ریشه ای چند هزار ساله برخوردار است و این غنا باعث شده تا ظرفیت های بسیار مناسبی برای بیان شاهنامه در آن به وجود بیاید. به جرات می توانم بگویم که بعد از 40 سال فعالیت در عرصه موسیقی به این نتیجه رسیده ام که موسیقی مقامی خراسان و شاهنامه چنان متناسب با یکدیگر هستند که هر شنونده ای را به تحسین وامی دارد. وی همچنین تصریح کرد: اینکه می گویند مردم با موسیقی محلی دیگر ارتباط بر قرار نمی کنند صحت ندارد. مردم وقتی صدای موسیقی محلی را نمی شنوند و خوراک درستی برای شنیدارشان به آنها عرضه نمی شود آنگاه است که به دنبال جایگزین می گردند. ما بعد از گذشت هزار سال از اتمام شاهنامه هنوز یک روایت موسیقایی کامل از این اثر نداریم.
یگانه در ادامه تاکید کرد: من به عنوان یک عضو خانواده موسیقی تا آنجا که می توانستم تلاش خودم را در این زمینه انجام دادم اما از اینجا به بعد برعهده مسئولان است. مسئولانی که این قدر از حفظ میراث فرهنگی ایرانی صحبت می کنند انتظار می رود کاری برای ضبط این کار انجام دهند؛ من در طول این سال ها تنها به دلیل عشق و علاقه ای که به موسیقی خراسان و شاهنامه داشته ام 10 سال از عمرم را صرف این کار کرده ام.
این هنرمند با اشاره به وضعیت موسیقی محلی ایران گفت: امروز شاهنامه و موسیقی محلی به یک اندازه در خطر حذف از فرهنگ ایرانی قرار دارند و شاید اگر امروز برنامه ریزی درستی برای درک بیشتر آنها نشود نسل بعد به طول کامل آنها را از یاد ببرد.
وی درباره تلاش های خود برای ضبط این اثر گفت: برای ضبط این مجموعه صحبت هایی با صدا و سیمای استان خراسان و چند جای دیگر انجام داده ام که متاسفانه همچنان بی نتیجه مانده است و کسی حاضر به ضبط آن نیست. |
خراسان بزرگ سرزمین پهناوری است که اکنون میان کشورهای ایران(استان خراسان)افغانستان،ترکمنستان،ازبکستان،تاجیکستان،قرقیزستان(استان جلال آباد) و اندکی از نیمروز قزاقستان بخش شده است.این سرزمین از کانونهای استقلال خواهی و دانش در پیش و پس از اسلام بوده است. و مهمترین نقش را در پی ریزی تمدن اسلامی داشته است. هنگامی که هخامنشیان با همهی عظمتشان از یونانیان شکست خوردند. این پارتیان یا اشکانیان بودند که از آساک- شهری در 25 کیلومتری خبوشان(قوچان امروزی و 75 کیلومتری مشهد – برخاستند وایرانیان را از ستم یونانیان رهانیده دوباره استقلال را به این سرزمین باز گردانند .( مبانی تاریخ پارتیان،شیپ مان، کلاوس، ترجمه صادقی، هوشنگ، تهران، فرزان روز ،1384.ص 33
ابومسلم خراسانی از همین سرزمین بر ضد امویان به پا خاست. طاهر ذوالیمینین بنیانگذار نخستین سلسلهی نیمه مستقل در خراسان بود.او سلسلهی طاهریان به پایتختی نیشابور را بنیان نهاد. امیر اسماعیل سامانی با بنیانگذاری سلسلهی سامانی عصری زرینی را در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی پدید آورد .
برای مطالعهی بیشتر بنگرید به کتابهای زیر؛
1- ناجی،محمدرضا،فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان،تهران،امیرکبیر،1386
2- هروی،جواد،تاریخ سامانیان، عصر طلایی ایران بعد از اسلام،تهران امیرکبیر، 1382
و این کتاب که خلاصهای از کتاب نخست است و در حجمی اندک دادههای خوبی را در بردارد.
3- ناجی،محمدرضاٰ،سامانیان :دوره شکوفایی ایرانی - اسلامی،تهران،دفتر پژوهشهای فرهنگی،1384
سربداران که از سبزوار برخاستند،نخستین ایرانیانی بودند که چیرگی مغولان را بر نتافتند.و با قیام خود و شعار < سر به دار میدهیم، تن به ذلت نمیدهیم> دوباره سر دهندهی ندای پر صلابت آزادی در ایران بودند.
نادرشاه افشار پس از شکست صفویه در برابر افغانها، با کوشش بسیار افغانها را بیرون راند و دوباره شکوه ایران را به این سرزمین بازگرداند. و سرزمینهای ایرانی را بازپس گرفت.
او مشهد را به پایتختی خود برگزید.
واپسین دلاوریهای مردمان این سرزمین در جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران دیده شد. با آنکه خراسان کیلومترها از جبهههای نبرد دور بود باز سردارانی چون کاوه،برونسی،کلاهدوز و ... از همین سرزمین یاد و خاطرهی کاوهها و آرشها را زنده کرند.
گفتیم که این سرزمین خاستگاه فرهنگ و تمدن اسلامی است. برای تایید این سخن تنها نام این دانشوران را از توس- که پس از به خاک سپردن علی بن موسی الرضا(ع) در آن مشهدالرضا (ع) نامیده شد. بسنده میکنم.
جابربن حیّان توسی(پدر علم شیمی)،شیخ توسی(شیخ الطائفه)،اماممحمدغزالّی توسی، فردوسی توسی، دقیقی توسی، اسدی توسی، خواجه نصیرالدین توسی، خواجه نظام الملک توسی، محمد بن نجیب بکران طوسی و... از معاصران؛ ملک الشعرای بهار،اخوان ثالث، عماد خراسانی ،دکترشریعتی، شهیدمطهّری و ...
باغ رضوان است اینجا، یا خراسان است اینجا؟ هیچ مشکل نیست در ره،کار آسان است اینجا
کعبه است این یا خراسان؟یا بهشت عدن و رضوان؟ هست نعمت،نیست نقمت،روح و ریحان است اینجا
بحر بیپایان رحمت، موج در موج است اینک ذات حق اندر تجلی، عرش رحمان است اینجا
آمده فوج ملایک از برای خاشهروبی کز ملک والاتر آمد، آنک دربان است اینج
مشهد فرزند موسی، آن خداوند دل و دین واله از انوار ذاتش پور عمران است اینجا
فرّ باطن ظاهر اینجا، ظاهری بس قاهر اینجا اول اینجا، آخر اینجا، نور یزدان است اینجا
من ندانم چیست اینجا، خفتهگویی کیست اینجا؟ در خرد هرگز نگنجد آنچه پنهان است اینجا
نیست ریبت، نیست شبهت، چشم دل بگشا و بنگر کآیتی محکم زآیتهای قرآن است اینجا
معنی فرقان صورت، صورت قرآن معنی شرح قرآن است اینجا، جمع فرقان است اینجا
مبدا تکوین عالم، غایت ایجاد اعیان مظهر اجلای ذات حیّ سبحان است اینجا
پای در راه طلب نه، وز خود اندر خود سفر کن گرت درگاهی است مرکب، وقت جولان است اینجا
ما و من بگذار و خاک راه شو، کز فرط عزت خواجه ابلیس از انا گفتن پشیمان است اینجا
شو مجرّد خرقه درکش، بت پرستیدن رها کن سالکانه پای درنه، قطب ایمان است اینجا
مردشو، ثابت قدم شو، در وفا صاحب علم شو شیر یزدان است اینجا، شاه مردان است اینجا
گر تن بیمار داری ور دل رنجور، پیشآ درد دنیا را و دین را، جمله درمان است اینجا
بهر مهمانان امام ذوالکرم گسترده خوانی سبع الوان بهشتی چیده برخوان است اینجا
رزق معلومت چه باید؟ رزق نامعلوم میخور می خورد قوت سماوی آن که مهمان است اینجا
در بهای عشق سلطان میدهد سغراق وحدت وآن که اصل از عشق دارد، مست سلطان است اینجا
روی در وجهاللهآور وآنچه میخواهی، طلب کن کز پی دریوزه آید، گر سلیمان است اینجا
هوش دار ای دل، که این شه هول میراند سیاست آن چنان کان روح قدسی هم هراسان است اینجا
اینت میدانی که در وی بس تنا کافتاده بی سر تا در اندازد سر آن کو مرد میدان است اینجا
نیستم درخور نثاری تا برافشانم به راهش زانکه بس قیمت نیارد گر دل و جان است اینجا
این قدر دانم که دردل آتشی دارم زعشقش واندر آتش بلبل طبعم غزلخوان است اینجا
تاریخ زبان فارسی؛پرویز ناتل خانلری
در آثار مورخان و جغرافیا نویسان اسلامی، گذشته از فارسی دری که زبان رسمی و اداری کشور ایران بوده است و پهلوی جنوبی (پارسیک) که تا سه چهار قرن بعد از اسلام زبان دینی ایرانیانی شمرده میشد که به آئین زرتشتی (زردشتی) باقی مانده بودند؛ از چندین گویش دیگر که در نقاط مختلف این سرزمین پهناور متداول بوده، ذکری آمده و گاهی نمونه های کوتاه، یا به نسبت بلندتر، از بعضی آنها ثبت شده است.
در این کتب که از اواخر قرن سوم تا قرن دهم هجری تألیف یافته به بیش از چهل گویش ایرانی اشاره شده است، که در زیر به آنها اشاره می شود:
ارانی: گویش ناحیه اران و بردع در قفقاز بوده است. اصطخری و مقدسی از آن یاد کرده اند. مقدسی درباره آن مینویسد:«در اران سخن می گویند و فارسی ایشان قابل فهم است و در حروف به خراسانی نزدیک است.»
در نسخه دیگر "پهلوی معرب" ثبت شده و محتمل است که در این عبارت کلمه معرب تصحیف مغرب باشد، یعنی گویش پهلوی مغربی. زیرا که در غالب آثار نویسندگان بعد از اسلام همه گویشهای محلی را که با زبان فارسی دری متفاوت بوده به لفظ عام پهلوی یا فهلوی میخواندند.